اشخانی

بسم الله الرحمن الرحیم. بدون شرح ، هرچند دنبال در برنامه ام نیست ولی دنبال می شوی . لینک کن تا وبلاگت را اگر پر محتوا بود دوجا لینک کنم

اشخانی

بسم الله الرحمن الرحیم. بدون شرح ، هرچند دنبال در برنامه ام نیست ولی دنبال می شوی . لینک کن تا وبلاگت را اگر پر محتوا بود دوجا لینک کنم

قسمت آن شده تا با دوستی کردتبار این وب را دوباره راه اندازی کنیم.

باشد که ازین پس مطالب مرا بدون مثل قبل بخوانید.

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
  • ۱
  • ۰

خواهر عزیزم ، گاهی مردسالاری نیست و بخاطر خودته

اشکان ارشادی هستم از کرمانشاه 

نظری داشتی بگذار یعنی دیدگاهت. 

محمد حسن خان قاجار تازه از جیران کودکی بدنیا آورده بود و خوانین منطقه از کرد و ترکمن به دیدار نورسیده آمده بودند. برخی از آنان درباری بودند بخصوص آذربایجانی های و ترکمنان شیعه. 

جیران آماده شده بود تا دیدار را پس دهد و محمد حسن خان قاجار نیز می خواست برای پاره‌ای از توضیحات به دربار برود و گزارش سیل و عدم برداشت محصول را بدهد و کوشش کند تا مالیات را کاهش دهد. در قانون نادری هرکس مالیات نمی داد پس باید سر خود می داد.

محمدحسن خان از جیران پرسید : آیا با این لباس می خواهی بروی ؟ 

جیران گفت : بله ، مگر چه طوره ؟ 

محمدحسن خان گفت : در جمع من و این روستا ، حالا بتقریب قابل پذیرش هست ولی اندام درشت در دامن تنگ! در لباس تنگ! شاهزادگان نادری و کلا درباریان دیده‌ای شهوت آلود دارند و بکسی رحم نمی کنند. 

جیران بحث کرد که می خواهی مرا از آزادی سلب کنی و خودت گفتی که در کنار کعبه زن و مرد با روی باز به خانه‌ی خدا نگاه می‌کنند. 

محمدحسن خان گفت : اولا آنجا خانه‌ی خداست و دربار نادری نیست! دوم آنکه من آزاد گذاشتمت و فقط از شما رعایت را می خواهم. جیران بحث کرد و نپذیرفت و با همان لباس راهی مشهد شد. 

در مشهد با رفتارهایی عجیب روبرو شد و حتی یکی علنی در رویش پیشنهاد داد که اگر با من باشی! شفاعت می‌کنم تا مالیات امسال نگیرند و جیران بعداز چند حمله نافرجام به مکان اسکانش ، شبانه فرار کرد. ولی در راه مورد حمله قرار گرفت و دائما می گفت : های دوقان! های خان! ( از دوقان بزرگ ترکمنان و خان بزرگ کردان کمک می خواست ) که یکنفر از روی اسب به درون حجله اش پرید و جیران اولی را با چاقو و تفنگهایی که تهیه کرده بود کشت. دومی را نیز با تیر زد و سومی را هم با تیر و سپس تپانچه و خنجر کشید که دیگر سحر شده بود و کاروان ایستاده و حالت دفاعی گرفته بود.

جیران به خانات کرد خراسان پناهنده شد و ماجرا را تعریف کرد و گفت که همسر محمد حسن خانست. خان کرد چند نفر را برای بررسی فرستاد. فرستادگان برگشتند و گفتند که مهاجمان لباس ترکمنی بسر و تن دارند ولی چهره‌ای ترکمنی ندارند و ناگفته پیدا بود که اجیرشدگان دربارند. 

خان کرد از راههای فرعی جیران را بمقصد رساند و به او سفارش کرد موارد ناموسی را رعایت کند و این رعایت کُرد و ترکمن ندارد. همه باید رعایت کنند. 

جیران برگشت و هیچی نگفت تا اینکه محمدحسن خان گفت که در دربار با او رفتار بدی شده و گفته‌اند که مالیات را کامل باید جور کنی. مأموران مالیات آمدند و محمدحسن خان گفت اینجا سیل زده هست چیزی نیست که مالیات داده شود ولی پیشنهاد شرمساری شنید. 

به او گفتند که آره زنت یکسال در آغوش این شاهزاده باشد ، شاهزاده مالیات را می دهد. محمدحسن خان گفت : اگر شما را که مأمور مالیات هستید بخاطر این حرف کثیف بکشم متاسفانه می آیند و همه‌ی ایل را می کشند. محمدحسن خان به رسم جاری دو سکه به آنان داد و آنان را رد کرد سپس جیران را بلند صدا کرد و گفت : وقتیکه می گفتم رعایت پوشش و آرایش بکن برای همین بود.

محمدحسن خان گفت باید برویم ولی کجا نمیدانم تا اینکه جیران گفت برویم میان ترکمنان سنی ، آنها با ترکمنهای شیعه ترکمن صحرا کاری ندارند. در نهایت این شد و محمدحسن خان ناراضی بود که چرا از گرگان دورافتاده اند که ناگاه خبری رسید. 

نادر بقتل رسیده است. 

و محمدحسن خان با لشکری از ترکمن و کرد پدید آورد و به ترکمن صحرا بازگشت.

 

بقول شاعری که در وصف نادر گفته : 

 

سر شب سر قتل و تاراج داشت 

                      سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت 

به یک گردش چرخ نیلوفری 

                                     نه نادر بجا ماند و نادری 

بنازم من این چرخ پیروز را 

                                  پریروز و دیروز و امروز را 

 

سعی می‌کنم ادامه ای بنویسم.

پس بعدا دوباره سر بزنید........ 

  • ۹۹/۰۳/۱۲
  • حقیقت و حقوق

نظرات (۳)

چقدر آموزنده بود. تشکر از بابتش 

آقا ازین موضوعات بنویس. واقعا عالی بود. یعنی هروقت که میام عالیه. من شبا اینجا میام. ممنون که بازم برگشتین. 

خدا قوتت بده. 

  • 👑هــَمــٰزاٰدِ نــــیلـــگــونـــــ ...
  • اینک خانوم باید حجاب و حد و حدودو رعایت کنع حرفی نیس!

    ولی اینک چرا هوس بازی مردا عادی شدع و خیلی راحت دربارش حرف میزنن جای بحث دارع!

    چرا یــ خانوم باید بخاطر یــ مرد ک کنترلی رو نفسش ندارع بترسه!؟؟

     

    اول بایید بــ مردایی ک خودکنترلی ندارن رسید،بعد بـــ حجاب بانو....

     

    پاسخ:
    سلام 

    نظر شما محترمست ولی اگر اشتباه نکنم پیامبر گفته : از دیوار شکسته و سگ درنده پرهیز کنید. الان در اجتماع هرنوع آدمی وجود دارد و این ما هستیم که باید از خودمان مراقبت کنیم. 
    گاهی یک سلام از ترس ، خطر سرشاخ گیری بی خودی را رد می‌کند 
    همچنین این حالت از مراقبت چیز بدی نیست و نمی توان شروران را از پای در آورد چون همیشه نفس شرور موجودست.

    گاهی اوقات هم کلا : 

    اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش خراب است 

    پس مراقب خودمان باشیم. 

    الان خیلی از قاتلان سریالی و متجاوزان ، هم هستند و خطر همیشه بیخ گوش ماست. 

    من اصلا منظورم این نبود که مثلا زیر چادر و روبنده باشید. 

    تشکر از حضورت 
  • خانم ایکس (x)
  • خیلی جالب بود 👍👍

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی