عشق ، مطلب شماره 01
اشکان ارشادی هستم از کرمانشاه
بعد از اینکه دوباره وب را حذف کردم دوست با معرفتی که مثل خودم کورده ، این وب را ثبت کرد تا من همچنان در جمع بچههای بیان و دیگران باشم.
فعلا وب هر دویمان است.
همچنین قالب و فونت عوض خواهد شد فعلا مطلب مهمه.
همین گرامی ، قالبهای بسیار زیبایی را گذاشته که می توانید از قسمت پیوندها به وبش رجوع کنید. برنامهای هم برای بعداز امتحانات پایان ترم داره، که بعدا آشنا می شوید.
دفعه قبلی ، نکات آموزنده ای را می نوشتم ولی متأسفانه مرا بی تربیت و بی شخصیت فرض کردند و حتی از من بعید دیده بودند که چنین چیزهایی می نوشتم ولی این مواردی که می نوشتم واقعا نیاز جامعه بود ولی...
الان مطالبم هست ولی چون می گویند لازم نیست که هرچیزی را که میدانی به گوش برسانی ، یا اینکه دوستی گفت شرم کردم و برای به گناه نیفتادن وبت را آنفالو کردم پس چرا خودم را خرد شخصیت کنم و بنویسم. منهم همانند دیگران در لفافه و بسته جلو می روم تا دیگر در موردم قضاوت نشود.
اصلا این وب برای محبت و تعامل و تعاون است.
اگر با نام حقیقی و دوستانه باشید خیلی خوبست چون می توانیم همیشه همدیگر را بشناسیم و یار و یاور یکدیگر شویم.
ولی مطالب هشداردهنده را رمز دار می نویسم تا مشکلی نباشد چون خیلی از بچههای اینجا نیز سنی زیر 16 دارند.
برویم سر اصل مطلب
بقول شیخ بهایی :
کی بود در راه عشق آسودگی
یا حافظ گوید :
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
عشق تعاریف متعددی دارد و حتی نگاه افراد هم به عشق متفاوت از یکدیگر است. عشق جدا از تعریف خودش ، ابعاد اجتماعی نیز پدید می آورد و گاه باعث آشوب و اظطراب و برخوردها می گردد.
ادامه مطلب را بزنید